می دونید رفقا٬
واقعش نمی دونم چه لمیه که٬نسل پی نسل میاد و ما جماعت همچنان در نقطه ی صفر ٬درمدار صفر درجه متوقف شدیم.انگار قرار نیست هیچ اتفاق تازه ای بیفته٬گاه حتی به تصور اینکه قدمی به جلو برداشتیم ذوق زده می شیم ٬اما بعدش می بینیم فقط داریم در جا می زنیم.
بنابراین من یکی با مردنم چیزی رو از دست نمیدم.اما شماها که جوونترید شاید توفیر داشته باشید.شاید زندگی چهره ی قشنگ تری از خودشو به شماها نشون بده.
چهره ای که همیشه از امثال من و نسل من دریغ کرد.
درد من حصار برکه نیست٬
درد من زیستن با ماهیانی ست
که حتی
فکر دریا هم به ذهنشان خطور نکرده... . ((فردریش ویلهلم نیچه))